ابزار نظر سنجی
ali rezaei | پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ب.ظ
در آرام ترین ساعات شب، هنگامی که در عالم خواب و بیداری بودم، هفت خویشتن من دور هم نشستند و نجوا کنان چنین گفتند:
خویشتن اول
خویشتن دوم
من خنده های او را می خندم و سرود ساعت های خوش او را می سرایم و با پاهایی که سه بال دارد اندیشه های روشن او را می رقصم. منم که باید بر این زندگی ملال آور شورش کنم.
خویشتن سوم
خویشتن چهارم
خویشتن پنجم
خویشتن ششم: من خویشتن کارگرم، خویشتن زحمت کشی که با دستان شکیبا و چشمان آرزومند، روز ها را صورت می بخشم و عناصر بی شکل را به شکل های تازه و عدیدی درمی آورم، منم آن تنهایی که باید بر این دیوانه بشورم.
خویشتن هفتم: شگفتا! که همه شما می خواهید در برابر این مرد سر به شورش بر دارید، زیرا یکایک شما وظیفه مقدری بر عهده دارید که باید به انجام برسانید. آه! ای کاش من هم مانند شما بودم، خویشتنی با تکلیف معین! ولی من تکلیفی ندارم، من خویشتن بی کاره ام، آنکه در لامکان و لازمان خالی و خاموش نشسته است، هنگامی که شما سر گرم بازسازی زندگی هستید. ای همسایگان! آیا شما باید شورش کنید یا من؟
اما خویشتن هفتم همچنان چشم به هیچ دوخته بود، که در پس همه چیز است.
خویشتن اول
خویشتن دوم
من خنده های او را می خندم و سرود ساعت های خوش او را می سرایم و با پاهایی که سه بال دارد اندیشه های روشن او را می رقصم. منم که باید بر این زندگی ملال آور شورش کنم.
خویشتن سوم
خویشتن چهارم
خویشتن پنجم
خویشتن ششم: من خویشتن کارگرم، خویشتن زحمت کشی که با دستان شکیبا و چشمان آرزومند، روز ها را صورت می بخشم و عناصر بی شکل را به شکل های تازه و عدیدی درمی آورم، منم آن تنهایی که باید بر این دیوانه بشورم.
خویشتن هفتم: شگفتا! که همه شما می خواهید در برابر این مرد سر به شورش بر دارید، زیرا یکایک شما وظیفه مقدری بر عهده دارید که باید به انجام برسانید. آه! ای کاش من هم مانند شما بودم، خویشتنی با تکلیف معین! ولی من تکلیفی ندارم، من خویشتن بی کاره ام، آنکه در لامکان و لازمان خالی و خاموش نشسته است، هنگامی که شما سر گرم بازسازی زندگی هستید. ای همسایگان! آیا شما باید شورش کنید یا من؟
اما خویشتن هفتم همچنان چشم به هیچ دوخته بود، که در پس همه چیز است.