ابزار نظر سنجی
ali rezaei | پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۳۴ ب.ظ
گویند چون حکیم ابوالقاسم فردوسی به طرف غزنین رهسپار بود هنگام ورود به غزنین به باغی فرود آمد که سه نفر از شعرای دربار غزنوی یعنی (عنصری) و (عسجدی) و (فرّخی) در آنجا به گفتگو و استراحت پرداخته بودند. فردوسی به سمت آنان رفت تا موقعیت شهر را از ایشان جویا شود و چون ملبّس به لباس کهنه و مندرس و فرسوده بود ایشان به تصوّر اینکه شخص ناشناس آدم بیسوادی است و مزاحم ایشان خواهد بود تصمیم گرفتند به او بفهمانند که ما از طبقه شعرا هستیم و با زبان شعر با هم سخن میگوئیم و او هم اگر شعر میداند بنشیند و الّا راه خود پیش بگیرد و برود ،این پیشنهاد را به فردوسی ارائه کردند.
مانند رخت گل نبود در گلشن
مانند رخت گل نبود در گلشن